سلام به همه ی دوستان

اگه میخوای لینک شی اول منو با اسم ((قلب زیبای من)) لینک کن .

سلام به همه ی دوستان

اگه میخوای لینک شی اول منو با اسم ((قلب زیبای من)) لینک کن .

دانلود بازی کامپیوتر فکری Luxor4 Quest for the Afterlife

بازی کامپیوتری فکری LUXOR Quest ForThe Afterlife یکی از سری بازی های فکری است که کاربر باید با تکمیل کردن پازل ها به مراحل بعدی قدم گذارد . دستیابی به مراحل بازی مستلزم انجام مراحل قبلی به طور کامل است. مراحل همگی مخفی بوده و کاربر باید یکی یکی هریک از آن ها را کشف نموده و شروع به تکمیل نمودن پازل ها نماید. این بازی بر پایه مصر باستان طراحی شده است. کاربر می بایست با حرکت در این سرزمین و به پایان رساندن پازل ها  اهرام ثلاثه و دیگر ساختمان های مصر باستان را فتح نماید، سپس با سفر به دیگر سرزمین ها نظیر چین و ... پازل های بعدی را شروع کند. انجام بازی به نظر ساده می آید اما سرعت عمل در بازی حرف اول را می زند. دانلود این بازی کامپیوتری به صورت رایگان از میهن دانلود.

برخی ویژه گی های بازی کامپیوتری LUXOR 4 Quest For The Afterlife:
- محیط بازی و موتور گرافیکی قدرتمند
- پازل هایی زیبا و جذاب در عین حال دشوار
- سفر به سرزمین های دور دست با تمدن هایی متفاوت
- اجرای آسان و دستیابی به منوهای بازی به صورت بسیار ساده
- سازگاری با نسخه های مختلف ویندوز از جمله ویندوز ویستا

- و ...

Luxor4 Quest for the Afterlife بازی کامپیوتر

عکسی از یکی از مراحل این بازی کامپیوتری زیبا را در زیر مشاهده میکنید:

بازی فکری Luxor4QuestfortheAfterlife



قلب خونین

آرام تر بگذر!
ای مسافر !
ای جدا ناشدنی!
گامت را آرام تر بردار
از برم، آرام تر بگذر
تا به کام دل ببینمت.
بگذار از اشک سرخ
گذرگاهت را چراغان کنم.
آه! که نمی دانی
سفرت روح مرا به دو نیم می کند.
و شگفتا که زیستن ؛ با نیمی از روح, تن را می فرساید.
بگذار بدرقه کنم
واپسین لبخندت را
و آخرین نگاه فریبنده ات را.
مسافر من!
آن گاه که می روی
کمی هم واپس نگر باش .
با من سخنی بگو.
مگذار یکباره از پا در افتم
فراق صاعقه وار را
بر نمی تابم.
جدایی را لحظه لحظه به من بیاموز.
آرام تر بگذر.
تو هرگز مشایعت کننده نبودی
تا بدانی وداع چه صعب است.
وداع، طوفان می افریند.
اگر فریاد رعد را در طوفان وداع نمی شنوی
باران هنگام طوفان را که می بینی !
آری باران اشک بی طاقتم را که می نگری.
من چه کنم ؟
تو پرواز می کنی
و من پایم به زمین بسته است.
ای پرنده!
دست خدا به همراهت
اما نمی دانی
که بی تو به جای خون
اشک در رگ هایم جاریست
از خود تهی شده ام
نمی دانم تا باز گردی
مرا خواهی دید؟